اگر قبل تر از این در قبال سعید حنایی ها و قتلهای محفلی در كرمان- قتل در مترو كرج و غیره و این اخیرا هم قتل در سینما بهمن فكری درست و حسابی كرده بودیم كار به اینجا كشیده نمیشد
قبلا میگفتیم اینا نفهمن از قشر فلانن دچار كج فهمی شدن اصلا موجین یا عقده ای یا بعدا موضوع میچرخید كه طرف دیوونه بوده اصلا خودش منحرف بوده و معتاد و یا بد تر - مقتولین منحرف بودن و ممهور الدم
بابا اینو چی میگین این كه یارو زنش بوده اونیكی هم كه هم دانشگاهیش بوده
آخ كه چه كلمه بس ثقیلیه و سخت بی معنا این هم دانشگاهی بودن اصلا دیگه انگار نه انگار كه زمانی دانشگاه و دانشجو بار معنایی یك فرهنگ رو در خودش داشت
اگر تفكر بنیاد گرا و واپس مونده ای اینچنینی بعد از گذشت دوران رشدش از افغانستان و پاكستان و طالبان به مشهد و كرمان و تهران و كرج و همه جا رسیده بود اما لااقل به سبزوار نرسیده بود كه دیگه خوب در این موضوع فراگیر شد و دچار تمركز زدایی
اونهم كجا دانشگاه
حداقل 10 سالی میشد كه فكر میكردم روند فرهنگی دانشگاه ها بر عكس دبیرستانها و غیره غیر قابل سلطه توسط ایدئولوژی خاصیه و اب رفته به جوی باز نمیگرده اما اشتباه میكردم گویی تمامی روابط قدیم كه در دهه 60 و اوایل 70 كمتر وجود داشتند در دانشگاه ها بی هیچ مخالفت جدی در حال باز تولید هستند
اخ كه در چه دانشگاهی هم این اتفاق افتاد اگر كمی به سوابق چند ساله فعالیتهای دانشجویی در این شهر بكنین می بینین كه چقدر در عرصه فرهنگ و ادب خصوصن و بعد مسایل صنفی و خیلی كمتر و تقریبا هیچ در زمینه سیاسی فعال بودن - كه نشون میده واقعا درست عمل میكردن و مشکل رو شناخته بودند
حالا حالا ها این شكافهای فرهنگی در جامعه تمركز گرای ایرانی نیازمند حركته
امیدوارم خون این دانشجو نه بر شتاب شور ما كه بر عمق باور های ذهنی ما- انهم چنین مردمانی ...- تلنگری ناچیز بزنه
Labels: politic